طبس-خبرنگار یزدفردا" به نقل از روزنامه شرق"من می خواهم برای شناخت هم استانی های عزیز از شخصیت اصیل ومردمی این شهر جناب آقای مهندس شکیبی که در سانحه اخیر جان به جان آفرین تسلیم کرد دوران زندگی ایشان را به چهاربخش تقسیم کنم و به تفصیل یادآور شوم که هر دوره ای از زندگی ایشان تحلیل خاص خودش را دارد وباید با درنظر گرفتن ظرف زمانی ومکانی و واقعیت های همان دوره مورد تجزیه وتحلیل قرار گیرددر واقع می خواهم بگویم هر کدام ز این دوره های تاریخی ضروریات خاص خود را دارد لذا ما نمی توانیم تحلیل دوره ای را به دوره دیگر سرایت دهیم .
مهندس شکیبی اصالتا فرزند طبس هست در یک خانواده مذهبی و سادات صحیح النصب که قابل احترام برای همه ی طبسی ها و از یک خانواده سرشناس بودند به دنیا آمدند و در همین طبس هم دوران تحصیل خود را تا اخذ مدرک دیپلم سپری کردند. بنده در دوران متوسطه به دلیل اینکه سنم از وی چند سالی کمتر است با ایشان نبودم و با برادرانشان رفاقت داشتم و ایشان به دلیل چند سالی که از من بزرگتر بودند طبیعتا با هم سن وسالان خودشان رفاقت ومعاشرت بیشتری داشتند. اما رفت و آمد خانوادگی داشتیم به این معنا که مادر من در منطقه ای که زندگی می کردیم خیاط بود و خانواده ایشان هم امور مربوط به خیاطی را می آوردند پیش والده ی ما به انجام می رساندند لذا یک دوستی عمیق هم بین مادران ما بود که مثل دو تا خواهر بودند و همین عامل باعث شده بود که پیوند های عمیق در روابط اجتماعی در همان فصول نوجوانی بین ما شکل بگیرد و دوستی ما محکم تر بشود .اما آن چهار دوره را من می خواهم به شرحی که خواهم گفت طبقه بندی وتقسیم کنم والبته راجع به دوره اول ودوم کمی مبسوط تر ومفصل تر صحبت کنم. دوره اول زندگی ایشان از اتمام تحصیلات در آمریکاشروع می شود وتا آمدنشان به ایران ادامه دارد. دوره دوم را باید دوره ی مسوولیت پذیری مهندس شکیبی به عنوان یک عنصر اجرایی قوی در سطوح بالای مدیریتی واجرایی کشور دانست. دوره ی سوم, دوره ی نمایندگی ایشان است که به عنوان یک مدیر طراح و پیگیر به فاز سیاسی ورود پیدا می کند وبه گواهی شواهد وقراین کارنامه مطلوبی در نزد اذهان عمومی ومردم قدر شناس طبس از خود به یادگار می گذرد. دوره چهارم هم که دوره ی ورود به کارهای اقتصادی و عمرانی است. باز هم تاکید می کنم که در هر کدام از این دوره ها به دلیل تفاوت در نحوه انجام امور ومسوولیت ها باید تحلیل خاص خودش را براساس شرایط همان دوره ارایه نماییم.ایشان خودشان می گفتند زمانی که در آمریکا بودند در حین تحصیل همکاری تنگاتنگی با انجمن اسلامی دانشجویان ایرانی مقیم آمریکا داشتند. ما می دانیم که انجمن های اسلامی دانشجویان در آن مقطع در خارج از کشور یکی از بستر های اصلی مبارزه ضد رژیم پهلوی بودند. اواخر سال 55 و اوایل 56 بود که ایشان به ایران تشریف آوردند . وقتی من ایشان را دیدم در رابطه با مسائل مبارزاتی که در آنجا داشتند صحبت می کردند خیلی تمایل داشتند که این روند مبارزاتی را هم در ایران دنبال کنند. سال 56 هنوز ما در ایران تظاهراتی گسترده نداشتیم و مبارزین مخفیانه فعالیت می کردند. ایشان به دلیل اعتمادی که به من داشتند و می دانستند که من هم در فاز مبارزه هستم مسایلی را با من در میان می گذاشتند که مثلا چگونه مبارزه بکنیم, یا چه شیوه ای داشته باشیم. یادم هست که خیلی معتقد به مبارزه فرهنگی بود تا مبارزات خشنی که برخی از گروهای چپ داشتند در آن زمان حتی ایشان ازآمریکا یک سری نوارهایی آورده بود که این نوارها را من هنوز دارم که انجمن اسلامی آنجا تکثیر کرده بود و ایشان آورده بودند که عنوانش فریاد مستضعفان بود ایشان از من خواستند که این نوارها را به هر صورتی که هست تکثیر بکنیم و در اختیار مردم و جوانان بگذاریم که آگاه و بیدار شوند. اوایل دهه ی 60 بعد از پیروزی انقلاب اسلامی دوره ی دوم زندگانی مهندس شکیبی شروع می شود یعنی دوره ی مسوولیت پذیری و به عنوان یک عنصر اجرایی در صحنه حاضر می شود.
ایشان مسوولیت خودشان را به دلیل تخصص رشته از سازمان آب منطقه ای خراسان بزرگ شروع کردندودر نهایت به دلیل توانایی بالایی که داشتند به ریاست آب منطقه ای خراسان رسیدند. من از سال 64 تا 68 به عنوان عضوی از گزینش سازمان آب در خدمت ایشان بودم, خب در همین زمان هاست که برای نمایندگی مجلس سوم نامزد شدند منتهی رای نیاوردند. مهندس شکیبی در این دوره برخی از طرح ها در ذهنشان شکل می گیرد برای خدمت به شهرستان طبس ایشان مصلحت را در این می بینند که وارد فاز نمایندگی شوند تا به عنوان یک نماینده بتوانند طرح هایشان را از مرکز پیگیری کنند. در واقع دوره ی سوم زندگی مهندس شروع می شود که همان دوره نمایندگی است و بارای اکثریت مردم طبس به عنوان نماینده دوره پنجم و ششم وارد مجلس شورای اسلامی میشود تا برای اجرایی وعملیاتی کردن طرحهای مد نطر در کسوت نماینده اقدامات لازم را انجام دهند. هیچ کس نمی تواند خدماتی که ایشان در شهرستان انجام داده است را انکار کند. دوره چهارم, دوره ای بود که بعد از دوره نمایندگی و ورود ایشان به فاز اقتصادی و عمرانی است.
شاید یه همان دلایلی که عرض کردم در دوره سوم ایشان اندیشه هایی داشت, طرح هایی داشت و احساس می کرد که هنوز طرح هاش ناتمام است. بعد از نمایندگی تقریبا از سال 82 و 83 به بعد ایشان ورود به فاز اقتصادی و عمرانی کرد و طی این ده سال هم خدماتی را انجام داد, نمونه اش کارخانه کک هست. ما می دانیم که سدهایی در طبس زده شد پیگیری ایشان بود و ماجرای 50 کیلومتر راه آهن که خیلی ها نمی دانند. خوب است که داستانی در این باره بگویم: من در حالی که سال 80 به دنبال کارهای دفاعییه پایان نامه ارشدم در دانشگاه شهید بهشتی به تهران رفته بودم، شب به خانه مهندس رفتم و دیدم تا ساعت 2 شب روی پرونده ای کار می کرد
گفت دعا کن فردا بتوانم تایید نهایی را از وزیر بگیرم وقتی قضیه آن پرونده را پرسیدم ایشان گفت : طرح ملی که دارد در طبس اجرا میشود و آن راه آهن شمال, جنوب است و کارهایش از قبل انجام شده منتهی این راه آهن از 60 کیلومتری طبس عبور میکند و من آمدم کارها و برنامه هایش را جور می کنم که فردا می خواهم بروم با وزیر صحبت کنم که اگر بشود این مسیر را با یک پیچ ملایم از کنار طبس عبور بدهند و دارم آن مزایایی که برای منطقه و شهرستان دارد را فهرست میکنم که به وزیر بگویم و او را قانع بکنم که ما بتوانیم آنجا یک مرکزیتی برای راه آهن داشته باشیم.در نهایت توانست وزیر را قانع بکند و امروز برکات این پیچی که خورد را ما می بینیم من در انتها می خواهم از خصوصیاتی که این مرحوم داشتند بطور خیلی خلاصه چند مطلب را بیان کنم: مهندس شکیبی مردی خلاق محور بود و این اخلاقی بودن به دلیل تربیت خانوادگی ایشان بود. یادم هست در انتخابات مجلس ششم با ایشان بودم . در جایی ایستاده بودیم که ایشان می خواست برای تبلیغات انتخاباتی وارد روستا شود. دیدیم یک ماشین وانت آمد و در حالیکه بلند گو روی ماشین سوار کرده بود, عکس های رقیب ایشان را هم زده بود و برای رقیب مهندس تبلیغ می کرد یکی از دوستانی که با هم بودیم خیلی عصبانی شد و شروع کرد به حرفهای ناجور زدن علیه دوستی که رفته بود با رقیب ایشان کارمی کرد. مرحوم مهندس شکیبی دست این رفیق را گرفت و گفت ببین اگر می خواهی با من باشی و برای من تبلیغ کنی دیگر نبینم این حرفهای ناجور از زبانت بیرون بیاید به شدت ناراحت شد که مبادا حتی به رقیبش توهین شود.یکی دیگر از خصوصیات مهندس تواضع و افتادگی بود.آنهایی که با ایشان بودند چه در دوره ای که مسوولیت اجرایی داشت، و چه در دوره ی که مسوولیت نمایندگی مجلس داشت و چه دو دوره ای که در فاز اقتصادی و عمرانی بود این صفاتش را به عینه دیده اند ضمن اینکه بسیار مرد متواضعی بود یعنی در جمع آن قدر ایشان متواضع بود که باید به دیگران معرفی اش میکردی همیشه حرفش این بود که اگر می خواهید من را معرفی بکنید فقط یک کلمه به مردم بگویید: بگویید پسر کبلاقاست, چون پدرشان تنها کفش فروش طبس بود که کل شهرستان ایشان را می شناختند و بسیار مرد متدینی بود و مورد احترام همه مردم بود . همواره می گفت بهترین معرفی من این است، نروید مکرر مسوولیت ها و کارهای من را به رخ مردم بکشید. در پایان تسلیت عرض
می کنم به خانواده های تمامی جان باختگان بالاخص جناب مهندس سید ماشاله شکیبی و برای ایشان طلب آمرزش می کنم.
- نویسنده : یزد فردا
- منبع خبر : خبرگزاری فردا
یکشنبه 20,ژوئیه,2025